پیمایش نوآوری در مالزی

مالزی در سال ۱۹۹۵ رهبری این گروه را برعهده داشت. در دهه ۱۹۹۰ سیاست صنعتی و فناوری مالزی از ایجاد یک سیستم ملی نوآوری با محوریت فناوری های جدید، کمتر وابسته به وابستگان خارجی شرکت های چندملیتی و بیشتر به سمت کانال های محلی و منطقه ای جریان های فناوری گرایش داشت. این تصویری است که در آخرین نظرسنجی ارائه شده است. چهار پنجم شرکت های نوآورانه مالزی توسط سرمایه ملی کنترل می شوند و دو سوم آنها نسبتا ًجوان هستند ،هم در محصولات و هم در فرآیندها نوآوری می کنند و به منابع داخلی و مشارکت های محلی متکی هستند. عملکرد نوآوری در تولید مالزی با استانداردهای اروپایی قابل مقایسه است و سهم زیادی ازگردش مالی مربوط به محصولات جدید و بهبود یافته است. بررسی ملی نوآوری مالزی (NSI)توسط مرکز اطلاعات علم وفناوری مالزی (MASTIC)انجام میشود.با اتخاذ دستورالعمل ،OECD چهار بررسی ازسال ۱۹۹۵ انجام شده است و آخرین بررسی درسال ۲۰۰۵ انجام شده است که دوره ها ی ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ راپوشش میدهد.تمرکز اصلی این نظرسنجی بر نوآوری محصول و فرآیند دربخش تولید است.
پیمایش نوآوری سال ۲۰۱۲
طبقه بندی پاسخ دهندگان نوآور و غیر نوآور بر اساس بخش کسب و کار در شکل بالا نشان داده شده است. بر اساس تعداد پاسخ دهندگان از بخش های تولیدی و خدماتی، اکثر پاسخ دهندگان نوآور از بخش خدمات با 62 درصد و بقیه از بخش تولید با 38 درصد بوده اند. از سوی دیگر بیشترین شرکت های غیر نوآور مربوط به بخش تولیدی با 58 درصد در مقایسه با بخش خدمات با 42 درصد بوده است.
این شکل نشان می دهد که بالاترین شرکت های نوآور بر اساس انواع مالکیت، شرکت های خصوصی با مسئولیت محدود در هر دو بخش با 70.56٪ و 59.35٪ برای مشاغل محدود عمومی هستند. از سوی دیگر، پایینترین شکل شرکتهای نوآور مربوط به تجارت مشارکتی با 5.17 درصد برای تولید و 6.13 درصد برای خدمات ارائه شده است. بر اساس نمودار فوق، سه هدف مهم در بخش تولید، بهبود کیفیت محصول (میانگین = 2.37)، به دنبال آن نیاز به باز کردن بازارهای جدید یا افزایش سهم بازار (میانگین = 2.29) و گسترش محصول است. محدوده (میانگین = 2.22). برای بخش خدمات، مهمترین هدف بهبود کیفیت محصول با میانگین 1.69 بود. به دنبال آن نیاز به باز کردن بازار جدید یا افزایش سهم بازار (میانگین = 1.62) و رعایت مقررات و استاندارد (میانگین = 1.57)است. این شکل اثرات نوآوری محصول و/یا فرآیند معرفی شده در طول سال های 2009-2011 را نشان می دهد. در مجموع، شرکتها احساس کردند که بهبود کیفیت کالا و خدمات مهمترین تأثیر در این زمینه است. به طور خاص در بین شرکت های تولیدی، بهبود کیفیت کالاها و خدمات با میانگین 21/2، افزایش دامنه محصولات با میانگین 10/2، افزایش ارزش افزوده با میانگین 07/2 سه اثر مهم نوآوری بوده و عموماً از اهمیت بالایی برخوردار بوده اند. در نتیجه در بخش خدمات، بهبود کیفیت کالاها و خدمات با میانگین 73/1=، بهبود انعطافپذیری تولید یا ارائه خدمات با میانگین 55/1= و افزایش ظرفیت تولید یا ارائه خدمات با میانگین 52/1 بهعنوان مهمترین تأثیرات نوآوری رتبهبندی شدند. . ارقام نشان می دهد که مهم ترین نوآوری های بازاریابی و سازمانی در بخش تولید، بهبود کیفیت کالا/خدمات (میانگین=2.12) و به دنبال آن کاهش زمان پاسخگویی به نیازهای مشتری یا تامین کننده (میانگین=1.92) است. کاهش هزینه به ازای هر واحد تولید یا خدمات (میانگین = 1.90) و بهبود رضایت کارکنان و/یا کاهش نرخ جابجایی کارکنان (میانگین = 1.76). به همین ترتیب، در بخش خدمات، بهبود کیفیت کالا یا خدمات با میانگین 1.78 به عنوان مهمترین اثر ارزیابی شد. این امر با کاهش زمان برای پاسخگویی به نیازهای مشتری یا تامین کننده با میانگین 1.71، بهبود رضایت کارکنان و/یا کاهش نرخ جابجایی کارکنان (میانگین = 1.66) و کاهش هزینه ها به ازای هر واحد محصول یا خدمات (میانگین = 1.42) همراه است.